یاعلی مدد حیدر

انتظارش انتظارم سیرکرد آنکه میخواهدبیاید دیر کرد تابه کی دیده بر در دوختن ّآمدن رفتن ندیدن و سوختن

یاعلی مدد حیدر

انتظارش انتظارم سیرکرد آنکه میخواهدبیاید دیر کرد تابه کی دیده بر در دوختن ّآمدن رفتن ندیدن و سوختن

نقش معلم

چکیده:


سازنده گرایی گفتمان نوینی در عرصه روان شناسی شناختی است که مفهوم زیربنایی آن این است که دانش توسط فراگیر ساخته می شود و درواقع این یادگیرنده است که با عنایت به دانش وتجارب پیشین خود موقعیت جدید را تفسیر کرده ودانش خود را می سازد. مفهوم سازنده گرایی قدمت زیادی دارد و به کارهای سقراط و افلاطون و ارسطو برمی گردد اما ظهور آن به عنوان گفتمان مربو ط به اواخر قرن بیستم وحاصل تلاش افرادی همچون پیاژه، برونر، ویگوتسکی و دیویی به عنوان معماران این نظریه شمار می رود. این رویکرد درعمل برتری خود را نسبت به رویکردهای سنتی آموزش نشان داده است. بسیاری سعی نموده اند که مفروضات سازنده گرایی را در امر آموزش به کار ببرند که رویکرد مساله محور ویتلی وروش آزمایشگاهی ساندرز از نمونه های آن هستند.

 

رویکرد سازنده گرایی


یادگیری انسان یکی از موضوعاتی است که درحوزه روان شناسی شناختی ازجایگاه والایی برخوردار است. ازابتدای آغازعلم روان شناسی درسال 1878تا کنون صاحبنظران مختلف روان شناسی با نگریستن از زوایای مختلف به رفتار انسان سعی کرده اند تا یادگیری را تبیین کنند. ظهور دیدگاه های رفتارگرایی کلاسیک و کنش گرا، یادگیری اجتماعی، گشتالت، شناختی، پردازش اطلاعات وغیره حاصل این امر می باشد. ازجمله رویکردهای نوینی که در بحث یادگیری انسان به عنوان گفتمانی نوظهور مطرح است. رویکرد سازنده گرایی است که با الهام از کارهای پیاژه، دیویی، ویگوتسکی، برونر و غیره شکل گرفت.
سازنده گرایی مفهومی عام می باشد که برای افراد مختلف معانی مختلفی دارد. برای برخی به عنوان فلسفه مطرح است درحالیکه برای برخی دیگربه عنوان نظریه یادگیری یا مدلی برای یادگیری مطرح می شود و برای افرادی شاخه ای از روان شناسی می باشد. در معنای لغوی
(to construct) از کلمه لاتین(construere) می آید که به معنی مرتب کردن و یا ساختاردادن و سازماندهی کردن است.
ایده اصلی سازنده گرایی این است که یادگیری انسان ساخته می شود و یادگیرندگان دانش جدید را براساس یادگیری های قبلی می سازند این دیدگاه کاملا عکس دیدگاهی از یادگیری است که به انتقال منفعلانه اطلاعات از فردی به فرد دیگر می نگرد. در سازنده گرایی مانند سایر قلمروهای علوم انسانی عدم ارایه یک تعریف واحد از جمله چالش هایی است که علاقمندان به این حوزه با آن مواجهند. معلمان ومربیان معانی متفاوتی از سازنده گرایی را در ذهن دارند به عنوان مثال گاگنون و کولی درمقاله خود تحت عنوان «طراحی یادگیری سازنده گرایی» آورده اند که در یک بررسی از ده مربی این سوال پرسیده شده است که ساخت وسازگرایی چیست و جالب این که همه آن ها تعاریف کاملا متفاوتی را ارائه نمودند.

 

اصول و مولفه های سازنده گرایی


هنگامی که صحبت از سازنده گرایی به میان می آید در واقع لازمه آن پذیرفتن سه پیش فرض است:


1) ادراک در تعامل ما با محیط شکل می گیرد و نمی توانیم درمورد چیزی که یادگرفته شده جدا از این که چگونه یادگرفته شده است صحبت کرد. 
2) تعارض شناختی محرکی برای یادگیری می باشد.
3) دانش در بستر اجتماعی شکل می گیرد.


جاکوبسن درمقاله خود تحت عنوان «سازنده گرایی ومعماری شناخت» به منظور شفاف ساختن مفهوم سازنده گرایی فهرستی از اصولی که دربردارنده معنای سازنده گرایی است ارایه کرد، زیرا به زعم ایشان دیدگاه واحدی از سازنده گرایی وجود ندارد و اکثرا صاحبنظران با اصول اساسی که توسط این نظریه حمایت می شود توافق دارند این اصول عبارتند از:


1) افراد درک آنچه را که مطالعه می کنند را به جای این که ثبت کنند می سازند.
2) فرایند ساخت دانش هم در موقعیت های طبیعی و هم در تجارب یادگیری رسمی رخ می دهد.
3) محصول ساخت دانشی درک می شود که توسط فرد معناسازی شده باشد.
4) محصول ساخت دانش به وسیله ی تجارب و دانش فرد تغییر می یابد.
5) تعامل با دیگران برفرایند ساخت و ایجاد ادراک تاثیر می گذارد.


  براساس مطالب فوق می توان این گونه استنباط کرد که سازنده گرایی گفتمانی در حوزه ی یادگیری وروان شناسی شناختی می باشد که براین باور است که دانش به وسیله ی فرد ساخته می شود. به عبارتی این خود فرد است که با توجه به تجارب و دانش پیشین خود موقعیت جدید را تعبیر و تفسیر کرده و در نتیجه تعامل با محیط دانش جدید خود را شکل می دهد. در فرایند اول اطلاعات جدید به ساخت شناختی اضافه می شود و در حالت دوم ساخت شناختی تغییر می یابد به منظور این که اطلاعات جدید را جذب کند. به زعم پیاژه یادگیری انسان سرتاسر ساختاری منطقی دارد. وی نیز نتیجه می گیرد که منطق کودک و روش های تفکرشان اساسا با بزرگسال متفاوت است براساس این دیدگاه ها، پیاژه به عنوان پدر سازنده گرایی مطرح است.

 

محیط آموزشی سازنده گرا


محیط یادگیری سازنده گرا به منظور تحقق اهداف مختلفی می تواند طراحی گردد که هون بین هفت هدف را برای طراحی چنین محیط هایی یادآور می شود:
1- فراهم نمودن تجربه با فرایند ساخت دانش
2- فراهم نمودن تجربه دربررسی دیدگاه های چندگانه
3- قراردادن یادگیری دربستر های واقع بینانه ومرتبط
4- تشویق مالکیت در فرایند یادگیری
5- تشویق کاربرد روش های چندگانه بازنمایی  
6- تشویق خود آگاهی در فرایند ساخت دانش
7- قراردادن یادگیری در تجربه اجتماعی
جاناسن هشت ویژگی را برای محیط های یادگیری سازنده گرا پیشنهاد می کند:
1- محیط های یادگیری سازنده گرا بازنمایی های چندگانه از واقعیت را فراهم می کنند.
2- بازنمایی های چندگانه از ساده سازی زیاد اجتناب کرده وپیچیدگی دنیای واقعی را نشان می دهد.
3- محیط های یادگیری ساخت گرا یا سازنده گرا برساختن دانش به جای تولید مجدد آن تاکید دارند.
4- محیط های یادگیری سازنده گرا برتکالیف اصیل دربستر معنادار تاکید دارند.
5- محیط های یادگیری سازنده گرا ، محیط های یادگیری ازقبیل موقعیت های دنیای واقعی یا یادگیری مبتنی بر مورد را به جای توالی از پیش تعیین شده آموزش فراهم می کند.
6- محیط های یادگیری سازنده گرا تامل فکورانه در تجربه را تشویق می کند.
7- محیط های یادگیری سازنده گرا، ساخت دانش را براساس موقعیت انجام می دهند.
8- محیط های یادگیری سازنده گرا از ساخت جمعی دانش از طریق مذاکره اجتماعی میان یادگیرندگان ونه رقابت حمایت می کنند.


طراحی محیط یادگیری سازنده گرا شش عنصر مهم را که عبارتند از: موقعیت، گروه بندی، پل(پیوند)، سوالات، نمایش و تامل دربردارد. این عناصر برای برانگیختن و وادار نمودن معلم به برنامه ریزی وتامل درباره فرایند یادگیری دانش آموزان طراحی شده است. معلم موقعیتی را برای دانش آموزان به منظور تبیین ایجاد می کند، فرایندی برای گروه بندی مواد و دانش آموزان به کار می برند، پلی بین آنچه دانش آموزان تا کنون می دانند وآنچه که آن ها می خواهند بدانند برقرار می کند، پرسش هایی را برای پرسیدن پیش بینی می کنند و دانش آموزان به نمایش بازنمایی از تفکرشان می پردازند ومعلم تقاضا می کند که دانش آموزان در مورد یادگیری شان تامل کنند.

 

معلم سازنده گرا


معلم بایستی فکور بوده وبرنامه ی درسی را میان علایق دانش آموزان به بحث بگذارد، محیط های یادگیری را تغییر دهد وآموزش را به علایق وتجارب دانش آموزان انطباق دهد. تحت نظریه ساخت وسازگرایی معلم بر ایجاد ارتباط بین حقایق وپرورش ادراکات جدید در دانش آموزان تمرکز دارد . معلم استراتژی های خود را با پاسخ های دانش آموزان سازگار می کند و دانش آموزان را به تجزیه وتحلیل، تفسیر وپیش بینی اطلاعات تشویق می نماید. معلم همچنین به شدت بر پرسش های باز پاسخ و گفتگوهای بین دانش آموزان تاکید دارد.
هانلی نه ویژگی را برای معلم سازنده گرا خاطر نشان می سازد:


1- به یکی از منابعی که دانش آموزان ممکن است از آن یادبگیرند تبدیل می شود و نه منبع عمده اطلاعات.
2- دانش آموزان را درتجربیاتی درگیر کند که مفاهیم و دانش فعلی شان را به چالش برانگیزاند.
3- به دانش آموز اجازه می دهد که پس از مطرح شدن سوال فکر کند و پاسخ های خودش را ارایه دهد.
4- هنگامی که تکالیف را شکل دهی می کند اصطلاحات شناختی از قبیل طبقه بندی، تجزیه وتحلیل وخلق کردن را به کار می برد.
5- روح پرسشگری را به وسیله پرسیدن سوالات بازپاسخ وتفکربرانگیز تقویت می کند وبحث فکورانه بین دانش آموزان را تشویق می کند.
6- اختیار وآزادی عمل دانش آموزان را می پذیرد وتشویق می کند.
7- داده های خام ومنابع عمده را به کار می برد.
8- دانستن را از فرایند دانستن جدا نمی کند.
9- بر بیان  شفاف وروشن از سوی دانش آموزان تاکید می کند زمانی که دانش آموزان بتوانند ادراکاتشان را انتقال دهند واقعا آن ها یادگرفته اند.


حال که ویژگی های معلم سازنده گرا مشخص گردید سعی می شود که در جدول زیر مقایسه ای بین ویژگی های آموزش سازنده گرا با آموزش سنتی ارایه گردد:
- مقایسه کلاس درس سنتی با کلاس درس ساخت وسازگرا


  بحث و نتیجه گیری


سازنده گرایی براساس این فرض بنا شده است که ما با تامل بر تجربیاتمان و ادراکاتمان، دنیایی که درآن زندگی می کنیم را می سازیم. هریک از ما مدل های ذهنی خودمان را خلق می کنیم وبنابراین یادگیری فرایند انطباق مدل های ذهنیمان با تجربیات جدید محسوب می شود.
 چنان که ذکر گردید انتقال معنا از قبیل مفهوم یا ساختارهای مفهومی از فردی به فرد دیگر از منظر سازنده گرایی غیرممکن می باشد لذا معلمی که هدف تغییر دادن چیزی در ذهن دانش آموز را دارد بایستی برخی از تصوراتی که در ذهن دانش آموز وجود دارد را بشناسد. از منظر سازنده گرایی هنگامی که معلم تدریس می کند نباید هرگز صرفا دانش موجود را ارایه کند. به عنوان مثال در درس ریاضیات4= 2+2 را به عنوان چیزی یقینی که به وسیله خدا یا هر کس دیگر خارج از انسان وضع نموده است ارایه دهد. درمسایلی که معلم مطرح می کند گرچه خود پاسخ سوال را می داند او به کمک کردن به دانش آموزان توجه می کند، تا روی آزمودن دانش فعلی شان تامل کنند . معلم به دانش آموزان کمک می کند تا دانش را بسازند و دراین راستا او از ابزارهایی ازقبیل حل مساله به یادگیری مبتنی برپژوهش مدد می گیرد .


به طور روشن وآشکار آموزش مبتنی بر سازنده گرایی از رویکرد سنتی آموزش معلم محور مبتنی بر سخنرانی متفاوت می باشد. تحقیقات نشان داده است اثربخشی روش سازنده گرایی به مراتب بیشتر است. درپژوهشی که توسط کاپریو صورت گرفت به مقایسه رویکرد سازنده گرایی با شکل سنتی آموزش یعنی سخنرانی پرداخته شده است. به طور کلی می توان موارد زیر را به عنوان مزایای بهره گیری از معلم سازنده گرا و نقشش در پرورش دانش آموز سازنده گرا قلمداد نمود:


1- بچه ها بیشتر یاد می گیرند و یادگیری لذت بخش تر می شود وقتی آن ها به گونه ای فعال درگیر می شوند.
 2- تعلیم وتربیت زمانی که روی تفکر ودرک به جای به خاطر سپاری صرف متمرکز شود بهتر کار می کند . معلم سازنده گرا روی یادگیری چگونه فکرکردن ودرک کردن متمرکز است.
3- یادگیری سازنده گرا قابل انتقال می باشد . درکلاس های درس ساخت وسازگرا دانش آموزان به گونه ای به یادگیری می پردازند که بتوانند آن را در محیط های دیگر به کار ببرند.
4- سازنده گرایی به دانش آموزان مالکیت آنچه آن ها یاد می گیرند را می دهد. هنگامی که یادگیری مبتنی بر سوالات وبررسی های دانش آموزان باشد وآن ها درطراحی وارزشیابی نقش ایفا کنند این امر رخ می دهد.
5- معلم سازنده گرا  فعالیت های یادگیری اساسی دربستر دنیای واقعی، سازنده گرایی دانش آموزان را برمی انگیزاند ودرگیر می سازد.
6- معلم سازنده گرا به ایجاد محیط کلاس درس مبتنی بر مشارکت وتبادل آرا تاکید می کند.نویسنده : حسن مومنی مهموئی
(دکترای برنامه ریزی درسی ،عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد